سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شایسته است که دانش مرد بر گفتارش افزون و خردش بر زبانش چیره باشد . [امام علی علیه السلام]
یکشنبه 85 بهمن 22 , ساعت 3:31 عصر

دادگاه خسرو گلسرخی نویسنده و شاعر- سال 1352

حتما برای شما هم پیش آمده است که در اتوبوس و یا تاکسی نشسته باشید و پیرمردی ناگهان لب به سخن بگشاید و آهی بکشد و یاد اعلی حضرت همایونی و روزگار جوانی اش بیافتد . مخصوصا اگر شانس با شما همراه نباشد و ماشین در خیابانهای شلوغ تهران و در یک ترافیک طاقت فرسا گیر کند . خلاصه سخنران مجلس شروع می کند به صحبت کردن از خوبیهای آن دوران و راحتی و آسایش مردم و شکم سیری و این قبیل حرفها  و تو به عنوان یک جوان هیچ خاطره تلخ و شیرینی از آن دوران نداری ، چرا که اصلا آن زمان را با چشم خود ندیده ای و اطلاعات تو فقط در حد یک سری فیلم و آهنگ است که هر ساله با شروع ایام دهه فجر از صدا و سیما پخش می شود . با شنیدن این سخنان ، شاید با خودت فکر کنی ، نکند این حرفها واقعا راست باشد . بابا این پیرمرد که دروغ نمی گوید . با چشم خودش همه ماجراها را دیده است ...

چند شب پیش بود که صدا و سیما به همت آقای حسنی ، دست به کاری عجیب زد  و آن هم پخش گوشه ای از دادگاه خسرو گلسرخی ، از شبکه سه سیما بود . هر چند این دفاعیه به طور گزینشی انتخاب شده بود ، اما باز هم باید به مسولان صدا و سیما تبریک گفت .مخصوصا آنجایی که آقای صفار هرندی وزیر محترم ارشاد ، پس از پخش این فیلم جمله زیبایی گفتند و آنهم بیان سخن زیبای امام حسین که فرمودند : « اگر دین ندارید لا اقل آزاده باشید » قبلا شنیده بودم که آن زمان همزمان با پخش مستقیم دادگاه گلسرخی از تلویزیون ملی ایران ، موجی گسترده در میان مردم ایجاد شده بود . دفاع جانانه اش از مردم ایران و آرمانهای مبارزاتی اش و همچنین نام بردن از امام علی و امام حسین ، علی رغم تمایلات مارکسیستی اش، نامش را بر روی زبانها آورده بود و همه اینها در شرایطی بود که در میان جو خفقان حاکم بر کشور ، بسیاری از مبارزان و زندانیان ، حتی همفکران خود گلسرخی هم اظهار ندامت کرده بودند و از اعدام رهایی یافتند . اما گلسرخی و دوست همرزمش « دانشیان » ( شاعر سرود معروف هوا دلپذیر شد ) پس از شنیدن حکم دادگاه مبنی بر اعدام آنها ، لبخند زدند و همدیگر را در آغوش گرفتند . حتی حاضر نشدند تقاضای ساواک را برای عفو آنها از شاه بپذیرند . قصد من در اینجا این نیست که بنشینم و روضه ای برای او که یک مارکسیست بود بنویسم . هدفم از بیان این روایت این است که تاریخ مبارزات ملت ایران ، مخصوصا در این صد سال اخیر ، پر است از فداکاری و جانبازی جوانان و مردم غیور این سرزمین . اگر چه در دوره ای ، به علل گوناگون و البته روشن ، عده ای نوع مبارزه خود را از سایرین جدا کردند و با پناه بردن به مکاتب بیگانه ( مانند کمونیسم ) راه دیگری را برگزیدند ، اما نمی توان آنها را از صحنه سیاسی آن دوران ایران حذف کرد و  نا دیده گرفت . همچنین بسیاری دیگر از گروهها و احزاب و دسته ها . چه بخواهیم و چه نخواهیم ، تاریخ نام این افراد را ثبت کرده است . جدای از اینکه ممکن است ما هیچکدام آنها را قبول نداشته باشیم . جدای از اینکه فکر و اندیشه آنها با اندیشه های دینی و مذهبی ما تفاوت داشته باشد. در برخورد با آنها باید شرایط مکانی و زمانی آن زمان را نیز مد نظر داشت . به ویژه در نظر گرفتن این موضوع که اساسا در کشوری مانند ایران ، که مردم پیوند عمیق و ریشه ای با دین و مذهب و سنت دارند ، شاید گرایش به سمت مکاتب دیگر صرفا برای پر کردن خلا های روحی و روانی و اندیشه های مبارزاتی بوده است.  مقصودم از این حرف این نیست که از اینها قهرمان بسازیم و برایشان یادواره و سالروز و... برگزار کنیم اما اگر واقعیتها را آنچنان که بود برای جوانان و مردم خود تعریف می کردیم و داستان مبارزات آن دوران را به روایت اسناد درست و معتبر بازگو می کردیم ، شاید دیگر کسی در تاکسی و اتوبوس ، جرات نمی کرد که بگوید ، چون مردم در زمان شاه شکمشان سیر بود ، راه افتادند توی خیابانها و شعار مرگ بر شاه سر دادند . اگر به خاطر سلایق سیاسی ، نام بسیاری از مبارزان انقلابی را حذف نمی کردیم ، یاد و خاطره هر کدام از آنها شاید خیلی ها را به تفکر وا میداشت . اشتباه نکنید . منظورم مجاهدین خلق و چریکهای فدایی و توده و اینها نیست . منظورم همان شهیدان و اندیشمندان مسلمان خودمان است . ماجراهایی که بر سر دکتر شریعتی آمد و بسیاری دیگر از بزرگان . در کتابی از قول همسر دکتر شریعتی خواندم که در جلسه ای که با حضور بعضی از روحانیون و دانشگاهیان مطرح اوائل انقلاب برگزار شده بود ، عده ای خواستار حذف قسمتهایی از نوشته ها و سخنرانی های دکتر شده بودند ، اما با مخالفت شهید مظلوم بهشتی روبرو شدند . شهید بهشتی در جواب آنها گفتند : « ما حق نداریم سخنرانی ایشان را سانسور کنیم چرا که ممکن است ایشان حرفی زده باشند و آن حرف هم درست باشد و ما اشتباه کنیم » . حتما شنیده اید که همان اوائل انقلاب شهید بهشتی به صورت خیلی آزاد با سران حزب توده در مقابل دوربینهای تلویزیون مناظره می کرد و با برهان قاطع خود ، آنها را به سکوت وامیداشت . راستی از شما می پرسم ، آیا می دانید که همان زمان به این شهید عزیز  ( بهشتی ) چه القاب و تهمتهای ناجوانمردانه ای نسبت می دادند ؟ آنهم نه از طرف مخالفان و دشمنان ، بلکه از همین دوستان و آشنایان ...

ختم کلام ، تاریخ را باید آنچنان که بود و واقعیت داشت بازگو کرد ، نه آنچنانکه ما می خواهیم و خوشمان می آید .
برای دانلود بخشی از دادگاه و دفاعیه خسرو گلسرخی به آدرس زیر مراجعه کنید :

http://noqte.com/download.php?type=blogattachment&code=244



آهستان....... تعطیل نمی‏شود!
[عناوین آرشیوشده]